بازم عقش!!!


چشمک

 

پسر به دختر گفت:دوستم داري؟!

اشک ازچشماي دخترجاري شد،مي خواست

بره که پسر دستشو گرفت و اشکاشو پاک کرد

و گفت:اگه دوستم نداري اشکال نداره مهم

اينه که من دوستت دارم و طاقت ديدن اشکاتو

ندارم...

دخترسرشو پايين انداخت و گفت:ميدوني

چيه؟من دوستت ندارم...من...من بدجوري

عاشقت شدم...

پسر دستاي دخترو رها کرد و باقيافه اي غمگين

از دختر جدا شد.

دختر فرياد زد:مگه دوستم نداري؟؟!چرا داري

ميري؟

پسرجواب داد:چون دوستت دارم مي خوام

تنهات بذارم.

دخترگفت:فکر کنم شنيده باشي که مي گن

عاشقي که تنهاباشه توي دنيا نمي

مونه !!!توکه دوست نداري من بميرم هان؟؟؟؟!

پسرگفت:اونقدردوستت دارم که نمي خوام به

خاطر من مرتکب گناه بشي!چون

ميگن عشق يه جور گناهه!!!

دختر:اما عشقم پاکه!!

پسر فریاد زد دیگه عشق پاک هیچ جای دنیا

پيدا نميشه............

و پسر برای همیشه دختر و تنها گذاشت دختر


        هم با تنهایی مُرد   

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 15 دی 1388برچسب:,ساعت 5:8 توسط admin| |


Power By: LoxBlog.Com